loading...
پايگاه اطلاع رساني كوي انصارالامام همدان
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
نماتد یا سیس طلای سیب زمینی و آشنایی با این آفت مخرب 6 613 sarafazli
دل نوشته از احد فرهادی 0 450 1374430
ایا میدانستید....................................... 0 435 1374430
وقتی تو کلاس دخترا ضایع بشن / داستان کوتاه جالب 0 429 1374430
مامان تو زنی یا مرد ؟؟؟جـــــــــــــــــــــــــــــــالب 0 451 1374430
اگر گفتید متوسط میزانی که یک خانم در طول عمرش روژلب میخوره چقدره؟؟؟ 0 256 1374430
نماد شيطان پرستي و فراماسونري بر فراز كعبه!! 0 3932 1374430
تاریخچهء شهرک انصارالامام همدان 0 6132 1374430
اینجا تهران؛ آخرین ساعتهای حمله آمریکا به ایران 0 1123 1374430
به کجا چنین شتابان 0 256 1374430
عکسهای جالب و دیدنی نظر بدهید 0 253 ahad
اوج وجدان کاری پلیس تازه داماد+عکس 0 243 mohsen
همدان و دستگیری ۴۸زن و مرد در یک پارتی شبانه ! 0 264 mohsen
شکار بزرگ عقاب آسمان 0 265 ahad
اموزش کشت پرسود جدید..... باقلا ........ 0 1937 ahad
اولین هلیکوپتر جهان (+عکس) 0 258 fozul
ثواب کسی که به مسجد می رود (بسیار کوتاه و خواندنی) 0 333 hich
یه داستان ترسناک و واقعی! 0 333 fozul
عکس کنده کاری های زیبا روی برگ درختان 0 295 hich
کله‌ گنده‌های زیبا! +عکس 0 421 fozul
مديرسايت بازدید : 340 شنبه 04 آذر 1391 نظرات (0)

 

ارزش ریختن اشک برای أبا عبدالله الحسین (ع) از زبان آیت الله وحید خراسانی

بخشی از صحبت حضرت آیت الله شیخ «حسین وحید خراسانی» از مراجع عظام تقلید پیرامون عزای اباعبدالله علیه السلام و اشک ریختن به دین شرح است: علامه مجلسی، آن فحل الفحول، این قضیه را نقل می کند [بحار جلد 44 ص 294]، می گوید از بعضی از بزرگان: ما مجاور مشهد امام هشتم بودیم.

روز عاشورا جمعی از ما جمع شدند. یک نفر شروع کرد به مقتل خواندن.  رسید به این روایت از امام باقر علیه السلام که اگر چشمی بر سید الشهداء به قدر بال مگسی تر بشود، تمام گناهانش آمرزیده می شود حتی اگر به اندازه کف دریا باشد

یکی از حضار که ادعای علم می کرد این حدیث را
انکار کرد، گفت: این روایت با عقل جمع نمی شود. اهل مجلس که از علما بودند، با او مذاکره کردند، قانع نشد. بعد مجلس به هم خورد.

بعد که مجلس به هم خورد، همان شخص منکر  شب رفت در خانه اش، خوابش برد،  دید محشر به پاست، همان غوغایی که در آیات و در روایات است. عطش عطشی شدید است. در نهایت عطش گرفتار شد، بعد نگاه کرد دید حوضی است که نه اولش پیداست و نه آخرش.

متوجه شد که این حوض، حوض کوثر است. از عطش پناه برد به حوض، دید سه نفر ایستاده اند: هر سه سیاه پوش، دو تا مرد، یک زن. پرسید اینها کیانند؟ به او گفتند: آن یکی پیغمبر خاتم است، آن سیاه پوش دوم امیرالمؤمنین است، آن زن سیاه پوش فاطمه زهراست. پرسید: چرا سیاه پوش اند؟

 گفتند: مگر خبر نداری عاشورای حسین است. آمد خودش را رساند، درخواست کرد از بی بی عالم که یک جرعه از این آب به من بده. حضرت زهرا به او نگاهی کرد، فرمود: تو همانی که منکر اجر گریه کنندگان بر مصیبت مهجه قلب منی؟ مجلسی فرمود: این مرد از خواب سراسیمه بیدار شد، دوان دوان آمد، آن جمع را پیدا کرد، گفت استغفار کنید که  خدا مرا بیامرزد.

مديرسايت بازدید : 260 شنبه 13 آبان 1391 نظرات (0)

در تفسیر ثعلبی از ابوذر روایت شده: روزی نماز ظهر را با پیامبر اکرم خواندم، مستمندی از مردم درخواست کمک کرد، کسی او را پاسخ نداد.
فقیر گفت: خداوندا شاهد باش من در مسجد پیغمبر از مردم چیزی خواستم ، کسی توجه نکرد.
علی (علیه السلام) در حال رکوع بود، با انگشتی که انگشتری در آن بود اشاره کرد، فقیر جلو آمد و انگشتر را گرفت.

چیزی نگذشت آیه قرآن نازل شد:
همانا ولی شما خداوند است و فرستاده او و کسانی که ایمان آورده و نماز را به پا داشته و زکوه خود را در حال رکوع می پردازند. (سوره مائده – آیه55)


این واقعه را بسیاری از پیشوایان تفسیر و حدیث تایید کرده اند مانند:
1 - طبری در تفسیرش ج 2 ص 165
2- واحدی در اسباب النزول ص 147
3- فخر رازی در تفسیر کبیر جلد سوم ص 431
4- آلوسی در " روح المعانی جلد دوم ص.329
تا 66 منبع را کتاب الغدیر ذکر کرده که این داستان و آیه مربوطه را در تاریخ اسلام تأیید کرده اند

کتاب الغدیر – باب آیات در شأن امام علی(ع) – نوشته علامه امینی

مديرسايت بازدید : 803 پنجشنبه 16 شهریور 1391 نظرات (2)

پوریم؛‌ رقص یهود در‌قتل عام  ایرانیان ( ایرانی کشی! ) +عكس

 

از جشن پوریم یهودیان چه می دانید؟ هولوکاست واقعی را یهودیان در کجا و علیه چه کسانی اجرا کردند؟ آیا از کشتار ده ها هزار ایرانی به دست یهودیان اطلاعی دارید؟ آیا روز "13 به در" نوروز و خروج از خانه ها ریشه در قتل عام ایرانیان باستان دارد؟ با این گزارش ویژه  از پایکوبی صهیونیست ها در سالروز کشتار ایرانیان همراه شوید...

گروه گزارش های ویژه : جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که در دهه‌های اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.
 



نتانیاهو در جشن پوریم - 1999
 
بقیه در ادامه مطلب :
حتما بخونید خیلی جالبه .... ناگفته هایی از استر و مردخای!
مديرسايت بازدید : 364 دوشنبه 13 شهریور 1391 نظرات (2)
افسران -  اگه روسری خود را برندارم...؟؟؟

دکتر مرتضی آقا تهرانی تعریف می کند که: وقتی در «مؤسسه اسلامی نیویورک» مشغول فعالیت بودم روزی دختر جوانی آمد که می خواست مسلمان شود؛ گفتم برای پذیرفتن اسلام، ابتدا باید خوب تحقیق کنید بعد اگر به این نتیجه رسیدید که دین اسلام دین حق است می توانید مسلمان شوید. او رفت و شروع به مطالعه کرد. در این بین چندین بار دیگر به من مراجعه کرد و در نهایت با ناراحتی گفت: «اگر مرا مسلمان نکیند من می روم و در وسط سالن داد می زنم و می گویم: من مسلمانم!»
گفتم حالا که در پذیرفتن اسلام مصمم شده اید فردا که روز میلاد است بیایید تا در طی مراسمی تشرف شما انجام شود. روز بعد، در بین مراسم گفتم این خانم می خواهد امروز به دین مبین اسلام مشرف شود. یکی از حضار گفت: «لابد این دختر عاشق یک پسر مسلمان شده و چون دین ما اجازه ازدواج او را نمی دهد می خواهد به صورت صوری مسلمان شود.» گفتم: «از صراحت لهجه شما متشکرم! ولی این طور که شما گفتید نیست زیرا او در مورد حقانیت اسلام، مطالعه گسترده ای داشته است. به عنوان مثال در عقاید اسلامی چیزی به نام «بداء» هست که می دانم هیچ کدام از شما چیزی از آن نمی دانید ولی این دختر خانم می داند، به هر حال او در آن مراسم مشرف به اسلام شد. خانواده وی که مسیحی بودند با دیدن حجاب او، شروع به آزار و اذیت او کردند. این آزار و اذیت ها روز به روز بیشتر می شد به حدی که مجبور شدم با حضرت «آیه الله مظاهری» تماس گرفته و جریان را با ایشان در میان گذارم. ایشان فرمودند: «آیا احتمال خطر جانی وجود دارد؟» گفتم: «بی خطر هم نیست.» فرمودند: «پس شما به ایشان بگویید می تواند روسری خود را بردارد.» ماجرا را به آن خانم ابلاغ کردم و گفتم: «می توانید روسری خود را بردارید.» او پرسید: «آیا این حکم اولیه است یا حکم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است؟» گفتم: «نه! حکم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است.» گفت: «اگر روسری خود را بر ندارم و به خاطر حفظ حجابم کشته شوم آیا من شهید محسوب می شوم؟» گفتم: «بله!» گفت: «والله روسری خود را بر نمی دارم هر چند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم.»

البته بعد از این ماجرا خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مؤدبانه دخترشان از این خواسته صرف نظر کردند.

 

مديرسايت بازدید : 399 شنبه 24 تیر 1391 نظرات (0)

چقدر خنده دار است که !!!

چقدر خنده دار است که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی ۶۰دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!

چقدر خنده دار است که ۱۰۰هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

چقدر خنده دار است که یه ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!

چقدر خنده دار است که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمییاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

چقدر خنده دار است که وقتی مسابقه
ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه می کشه لذت می بریم و ازهیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایشطولانی تر از حدش می شه شکایت می نیم و آزرده خاطر می شیم!

چقدر خنده دار است که خوندن یه صفحه و یا بخش از قرآن سخته اما خوندن ۱۰۰صفحه از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!

چقدر خنده دار است که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزو کنیم اما به آخرین صفهای نماز جماعت تمایل داریم!

چقدر خنده دار است کهبرای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدانمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شدهانجام بدیم!


چقدر خنده دار است که شایعات روز نامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم!

چقدر خنده دار است که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدن به بهشت برن


http://media.smashingmagazine.com/images/rain-photography/boat.jpg!


چقدر خنده دار است که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنیدبه سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همه
جا را فرا می گیرد اما وقتی کهسخن و پیام الهی رو می شنوید دو برابر در مورد گفتن و یا نگفتن اون فکر میکنید!

خنده داره . اینطور نیست؟! دارید می خندید؟ دارید فکر می کنید؟این حرفارو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاس گذار باشید که او خدای اعلی و دوست داشتنی است.
خنده داره؟؟؟  نه، تاسف آوره

aria بازدید : 364 یکشنبه 21 خرداد 1391 نظرات (0)

 

قرآن (خواندنی) از دکتر شریعتی

 

 

 

قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است
و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات!

آن هم حج و نماز !
کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه
اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که
این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و
تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و
اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد
شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند
وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح
ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد،
======================
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه
مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین
مبدل کرده ام .

یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش
کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا
در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌
آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند
.. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”
احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،

‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ،

تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان
به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است
که به صلیب جهالت کشیدیم

نوشته شده توسط : حسین آقایی

مديرسايت بازدید : 1010 شنبه 12 فروردین 1391 نظرات (0)

 

 حکایتی خواندنی درباره توبه یک جوان ایرانی که حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان آن را در کتاب خود با نام”داستانهای عبرت‌آموز” اینگونه ذکر کرده‌اند.

 

یا امیرالمومنین(ع)

 

براى تبلیغ به بندرعباس ، مرکز استان هرمزگان رفته بودم ، شب جمعه آخر مجلس بناى قرائت دعاى کمیل بود .

 

من دعاى کمیل را از حفظ در تاریکى مطلق مى خوانم و از این نظر شرکت کنندگان حالى خاص دارند .

 

لحظاتى قبل از شروع کمیل ، جوانى در حدود بیست ساله که او را تا آن زمان ندیده بودم نامه اى به دستم داد .

 

پس از کمیل به خانه برگشتم ، آن نامه را خواندم، برایم بسیار شگفت آور بود، نوشته بود: اهل این گونه مجالس نبودم ، سال گذشته اوایل ظهر یکى از دوستانم به من تلفن زد که ساعت چهار بعد از ظهر به دنبال تو مى آیم تا با هم به جایى برویم.

 

در ساعت مقرر آمد، داخل ماشین به او گفتم: قصد کجا دارى؟ گفت: پدر و مادرم به مسافرتى چند روزه رفته اند . خانه کاملا خالى است ، مى‌خواهم لحظاتى با هم باشیم. وقتى به خانه او رفتم به من گفت : دو زن جوان را دعوت کرده‌ام ، هر دو در خانه هستند و آماده براى اینکه خود را در اختیار ما بگذارند ، مرا به اطاقى فرستاد و خودش به اطاق دیگر رفت ، وقتى آماده برنامه شدم به ذهنم آمد که در پرده هاى تبلیغى مربوط به شما نوشته « شب جمعه دعاى کمیل »، مى دانستم این دعا از امیرالمؤمنین (علیه السلام) است ولى مجالس قرائت دعاى کمیل را ندیده بودم، در آن حالت شدید شیطانى ، به شدت از امیرالمؤمنین شرمنده شدم ، حیا و ترس تمام وجودم را گرفت ، به شدت از خودم بدم آمد ، از جا برخاستم ، بدون اینکه با آن زن کم ترین تماسى داشته باشم از آن خانه فرار کردم.

 

حیران و سرگردان در خیابانهاى بندر پرسه مى زدم تا هنگام شب رسید ، به مسجد آمدم و در تاریکى جلسه پشت سر شما نشستم ، از ابتدا تا انتهاى دعاى کمیل با شرمندگى و سرافکندگى گریه کردم ، از خدا خواستم زمینه ازدواج مرا فراهم آورد ، علاوه از افتادن در لجن زار گناه حفظم نماید . دو سه ماهى گذشت به پیشنهاد پدر و مادرم که به خواب نمى دیدم با دخترى از خانواده اى محترم ازدواج کردم ، دختر در سیرت و صورت کم نظیر است و من این نعمت را از برکت ترک گناه و شرکت در دعاى کمیل امیرالمؤمنین (علیه السلام) دارم ، امسال هم همه شبها در این مجلس شرکت کردم و این نامه را رقم زدم تا بدانید این جلسات چه سود سرشارى براى مردم بخصوص جوانان دارد

مديرسايت بازدید : 469 دوشنبه 10 بهمن 1390 نظرات (2)

آدمهای ساده را دوست دارم. همان ها که بدی هیچکس را باور ندارند. همان ها که برای همه لبخند دارند. همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند. آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛ عمرشان کوتاه است. بس که هر کسی از راه می رسد یا ازشان سوء استفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد. آدم های ساده را دوست دارم. بوی ناب “آدم” می دهند!

درباره ما
Profile Pic
اينجا انصارالامام است! ديروز ما انصار امام بوديم و امروز جان نثاران و فدائيان سيدعلي... آقا! اينجا كوفه نيست ... اينجا انصارالامام است... ما را بپذير ما فدائيان شما هستيم... شهرك انصارالامام همدان در پنج كيلومتري شهر همدان و همچنين 65 كيلومتري غار عليصدر قرار دارد شغل اكثر مردم اين منطقه كشاورزي است. البته در سالهاي اخير رويكرد جوانان به تحصيل در دانشگاه و حوزه هاي علميه بيشتر از قبل بوده و در حال حاضر دانشجويان و طلاب بسياري دارد. آستان مقدس حضرت امام زاده قاسم بن زيد بن حسن المجتبي (عليه السلام) بقعه اي متبركه در مركز انصارالامام است كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي (عليه السلام) مي باشند. انصارالامام همانطور كه از نامش پيداست مردماني انقلابي و ولايي دارد كه در جريان 8 سال دفاع مقدس حدود 30 شهيد تقديم انقلاب و ميهن عزيزمان كرده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • چهارشنبه 20 دی 1391
  • سه شنبه 12 دی 1391
  • جمعه 01 دی 1391
  • جمعه 24 آذر 1391
  • شنبه 04 آذر 1391
  • سه شنبه 30 آبان 1391
  • چهارشنبه 24 آبان 1391
  • سه شنبه 23 آبان 1391
  • دوشنبه 22 آبان 1391
  • شنبه 20 آبان 1391
  • جمعه 19 آبان 1391
  • دوشنبه 15 آبان 1391
  • شنبه 13 آبان 1391
  • جمعه 12 آبان 1391
  • سه شنبه 09 آبان 1391
  • يکشنبه 07 آبان 1391
  • جمعه 5 آبان 1391
  • پنجشنبه 04 آبان 1391
  • شنبه 29 مهر 1391
  • يکشنبه 9 مهر 1391
  • جمعه 07 مهر 1391
  • چهارشنبه 29 شهريور 1391
  • دوشنبه 27 شهريور 1391
  • جمعه 24 شهريور 1391
  • چهارشنبه 22 شهريور 1391
  • يکشنبه 19 شهريور 1391
  • پنجشنبه 16 شهريور 1391
  • چهارشنبه 15 شهريور 1391
  • سه شنبه 14 شهريور 1391
  • دوشنبه 13 شهريور 1391
  • يکشنبه 12 شهريور 1391
  • جمعه 10 شهريور 1391
  • دوشنبه 06 شهريور 1391
  • شنبه 04 شهريور 1391
  • چهارشنبه 01 شهريور 1391
  • شنبه 28 مرداد 1391
  • چهارشنبه 25 مرداد 1391
  • سه شنبه 24 مرداد 1391
  • يکشنبه 8 مرداد 1391
  • شنبه 24 تير 1391
  • دوشنبه 19 تير 1391
  • چهارشنبه 14 تير 1391
  • دوشنبه 05 تير 1391
  • شنبه 03 تير 1391
  • پنجشنبه 01 تير 1391
  • شنبه 27 خرداد 1391
  • يکشنبه 21 خرداد 1391
  • پنجشنبه 18 خرداد 1391
  • دوشنبه 15 خرداد 1391
  • يکشنبه 14 خرداد 1391
  • يکشنبه 7 خرداد 1391
  • جمعه 29 ارديبهشت 1391
  • جمعه 22 ارديبهشت 1391
  • جمعه 8 ارديبهشت 1391
  • دوشنبه 4 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 17 فروردين 1391
  • سه شنبه 15 فروردين 1391
  • شنبه 12 فروردين 1391
  • پنجشنبه 10 فروردين 1391
  • سه شنبه 1 فروردين 1391
  • سه شنبه 16 اسفند 1390
  • شنبه 13 اسفند 1390
  • دوشنبه 8 اسفند 1390
  • چهارشنبه 19 بهمن 1390
  • سه شنبه 18 بهمن 1390
  • يکشنبه 16 بهمن 1390
  • پنجشنبه 13 بهمن 1390
  • چهارشنبه 12 بهمن 1390
  • سه شنبه 11 بهمن 1390
  • دوشنبه 10 بهمن 1390
  • سه شنبه 4 بهمن 1390
  • جمعه 30 دی 1390
  • پنجشنبه 29 دی 1390
  • چهارشنبه 28 دی 1390
  • دوشنبه 26 دی 1390
  • شنبه 24 دی 1390
  • جمعه 16 دی 1390
  • پنجشنبه 15 دی 1390
  • شنبه 10 دی 1390
  • چهارشنبه 7 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • يکشنبه 4 دی 1390
  • پنجشنبه 1 دی 1390
  • نظرسنجی
    به كدام موضوع سايت بيشتر علاقه داريد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 103
  • کل نظرات : 37
  • افراد آنلاین : 44
  • تعداد اعضا : 111
  • آی پی امروز : 115
  • آی پی دیروز : 57
  • بازدید امروز : 162
  • باردید دیروز : 60
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 222
  • بازدید ماه : 222
  • بازدید سال : 15,106
  • بازدید کلی : 258,493