loading...
پايگاه اطلاع رساني كوي انصارالامام همدان
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
نماتد یا سیس طلای سیب زمینی و آشنایی با این آفت مخرب 6 613 sarafazli
دل نوشته از احد فرهادی 0 450 1374430
ایا میدانستید....................................... 0 435 1374430
وقتی تو کلاس دخترا ضایع بشن / داستان کوتاه جالب 0 429 1374430
مامان تو زنی یا مرد ؟؟؟جـــــــــــــــــــــــــــــــالب 0 451 1374430
اگر گفتید متوسط میزانی که یک خانم در طول عمرش روژلب میخوره چقدره؟؟؟ 0 256 1374430
نماد شيطان پرستي و فراماسونري بر فراز كعبه!! 0 3932 1374430
تاریخچهء شهرک انصارالامام همدان 0 6132 1374430
اینجا تهران؛ آخرین ساعتهای حمله آمریکا به ایران 0 1123 1374430
به کجا چنین شتابان 0 256 1374430
عکسهای جالب و دیدنی نظر بدهید 0 253 ahad
اوج وجدان کاری پلیس تازه داماد+عکس 0 243 mohsen
همدان و دستگیری ۴۸زن و مرد در یک پارتی شبانه ! 0 264 mohsen
شکار بزرگ عقاب آسمان 0 265 ahad
اموزش کشت پرسود جدید..... باقلا ........ 0 1937 ahad
اولین هلیکوپتر جهان (+عکس) 0 258 fozul
ثواب کسی که به مسجد می رود (بسیار کوتاه و خواندنی) 0 333 hich
یه داستان ترسناک و واقعی! 0 332 fozul
عکس کنده کاری های زیبا روی برگ درختان 0 295 hich
کله‌ گنده‌های زیبا! +عکس 0 421 fozul
amirhossinyagoobi بازدید : 206 چهارشنبه 20 دی 1391 نظرات (2)

 

Gateway Laptop to Hotspot Converter یک نرم افزار حرفه ای است که برای تبدیل Gateway laptop به Wi-Fi hotspot طراحی شده است. به این ترتیب شما برای اتصال به اینترنت در منزل یا محل کار خود نیازی به استفاده از یک روتر وایرلس نخواهید داشت و تنها با نصب این نرم افزار کم حجم به راحتی می توانید به وسیله لپ تاپ خود اینترنت آن را به صورت وایرلس در محیط برای لپ تاپ ها و یا موبایل های دیگر به اشتراک بگذارید. با نصب و استفاده از این نرم افزار زمانی که شما در سفر باشید برای استفاده از اینترنت نیازی نیست روتر وایرلس به همراه خود داشته باشید اما شما مجبور به یافتن یک Wi-Fi hotspot برای موبایل خود خواهید بود. در حقیقت این نرم افزار با تبدیل لپ تاپ شما به یک WiFi Hotspot زندگی را برایتان آسان تر می کند. به این ترتیب شما هات اسپات شخصی خود را در هر کجا خواهید داشت

 

قابلیت های کلیدی نرم افزار Gateway Laptop to Hotspot Converter:
- تبدیل لپ تاپ به هات اسپات
- عدم نیاز به حمل روتر وایرلس
- بسیارقدرتمند
- استفاده آسان
- امکان ایجاد یک پسورد امنیتی برای هات اسپات لپ تاپ
- پشتیبانی از موبایل هایی چون iPhone و HTC و ...
- و ... 

 

راهنمای نصب

1- نرم افزار را نصب کنید.
2- نرم افزار را اجرا نکنید و اگر در کنار ساعت نیز در حالت اجرا قرار داد آن را ببندید.
3- محتویات پوشه Patch را در محل نصب نرم افزار کپی کنید و فایل Patch.exe را اجرا و عملیات Patch را انجام دهید. (توجه داشته باشید چنانچه از ویندوز ویستا و یا 7 استفاده می کنید برای اجرای فایل Patch.exe می بایستی بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Run as administrator را انتخاب کنید تا Patch به درستی کار کند)
4- نرم افزار را اجرا کنید.

برای دانلود می توانید ادرس زیر رادر بالا(جای ورود ادرس)کپی کنید:

http://s2.p30download.com/users/202/software/network-internet/network-tools/Gateway.Laptop.To.Hotspot.Converter.v2.8_p30download.com.zip

رمز فایل

 www.p30download.com

 

haghaey64 بازدید : 439 سه شنبه 12 دی 1391 نظرات (0)

 

جسد سالم شهید پس از 13 سال


روزی است مثل روزهای دیگر. هشتصد شهید را مردم تشییع کرده و بردوش می برند تا محل معراج شهدای تهران. سخنرانی می شود. سینه زنی، مداحی و خداحافظ. من نمی روم. طبق روال همیشگی می مانم تا سوژه شکار کنم.

به گزارش راسخون به نقل از باشگاه خبرنگاران، وبلاگ خاطرات جبهه در جدیدترین نوشته خود آورده است:

روزی است مثل روزهای دیگر. هشتصد شهید را مردم تشییع کرده و بردوش می برند تا محل معراج شهدای تهران. سخنرانی می شود. سینه زنی، مداحی و خداحافظ. من نمی روم. طبق روال همیشگی می مانم تا سوژه شکار کنم. زمزمه ای میان بچه های معراج است. می گویند: سه تا از شهدا گوشتی هستند ... بدن شان سالم است ...

جا می خورم. خیلی جالب است پس از سیزده سال، بدن سالم باشد. می روم سراغ شان. سراغ حاجی بیرقی مسئول معراج شهدا؛ قبول نمی کند که عکس بگیرم. سراغ همه می روم. سید حسینی، رنگین و هر کس که می شناسم. نمی شود. آخرش حاجی بیرقی می گوید:
حالا برو تا بعدا ببینم چی می شه ...
*
چه قدر سخت بود. به هردری زدم، نمی شد. عجیب به سرم افتاده بود بروم تفحص. به هر کسی می گفتم، سریع بهانه می تراشید. نه سابقه جبهه برای شان اهمیت داشت و نه خبرنگاری. دست آخر دوستی و رفاقت و در یک کلام پارتی بازی، کار خودش را کرد و رفتم. محمد شهبازی و سید احمد میرطاهری واسطه شدند تا بروم و چشمم بیفتد به فکه و شهدا.
*
ساعت از یک نیمه شب گذشته است. ساک دوربین را می اندازم دوشم. پسرکوچکم سعید که هنوز بیدار است، بهانه می گیرد. می گویم:
- می رم معراج شهدا عکس بگیرم.
می گوید: تو که صبح اون جا بودی، دیگه این وقت شب از چی می خوای عکس بگیری؟!
ولی می روم. خیابان ها خلوت است و سکوت حکم فرما. گاز موتور را می گیرم. ذکریات ومراثی ای را که درذهن دارم، با خود زمزمه می کنم. همه اش فکر این هستم که با چه صحنه ای روبه رو خواهم شد. چه گونه بدن شان سالم مانده. چه سرّی در میان است؟ در همین افکار غوطه ورم که یکی دوبار نزدیک است تصادف کنم.


می رسم به کوچه محل معراج شهدا. سربازی در را باز می کند و داخل می شوم. کامیون ها روشن هستند و منتظر تا شهدا را داخل شان بگذارند. هرکدام متعلق به یک شهر و شهرستان هستند. سراغ حاجی بیرقی را که می گیرم پیدایش می کنم. در حیاط پشت دارد ترتیب قرارگرفتن شهدا را درکامیون وارسی می کند. خیلی دقت دارد تا اشتباهی صورت نگیرد. جلو می روم و خسته نباشید و سلام و علیک. تعجب می کند. چشمش که به ساک دوربین عکاسی روی دوشم می افتد، با خنده ای که انبوه خستگی کار چندروزه اخیر از آن سرازیر است، می گوید:
- این وقت شبم ول نمی کنی خبرنگار؟ مگه تو خونه و زندگی نداری؟
- خودتون گفتین که بعدا بیام. حالا هم اومدم ...
با تعجب می گوید:
- برای چی؟
تا می گویم آمده ام تا از آن شهدا عکس بگیرم، خنده ای می کند و می گوید:
- وقت گیر آوردی ها. مگه روز خدا رو ازت گرفتن؟
و نمی شود.
سرشان بدجوری شلوغ است.حق هم دارند. اصرارهایم ثمری نمی بخشد، ناکام و شکست خورده برمی گردم خانه. خیلی حالم گرفته می شود. بغض گلویم را می خراشد که نکند نتوانم آنها را ببینم. می گویند دوتای آنها پلاک ندارند، فقط چهره شان مشخص است. هرکس می تواند باشد. هاتفف بوجاریان، طوقانی، دائم الحضور یا ...
*
چه قدر سخت بود و عذاب آور. چشم ها زُل زده بودند به محلی که پاکت بیل مکانیکی فرود می آمد. همه را هیجان و اضطراب فراگرفته بود. هرکس می خواست اولین نفری باشد که بدن شهید را می بیند. لب ها می جنبیدند. همه ذکر می گفتند. صلوات بازارش در فکّه گرم بود. پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی، بر سنگر دیده بانی پاسگاه30 فکه در احتزاز بود. خورشید دیگر داشت درپشت تپه ها فرومی رفت. سرخِ سرخ شده بود. هربار بیل مکانیکی زمین را می کند، با خود می گفتم:
حالا کدام شهید را با چه چهره و مشخصاتی پیدا خواهیم کرد؟
ولی نشد. وقتی سوار ماشین شدیم که برگردیم، دیگر هوا تاریک بود. کسی جز ما، در راه نبود. جاده شنی را زیرپا گذاشتیم تا دوباره فردا صبح به امید خدا، همین راه را باز گردیم.
*
دو روزی از وعده ای که حاجی بیرقی داده، می گذرد. هرچه اصرار می کنم، ثمری نمی بخشد. هزار صلوت نذر می کنم. و این آخرین سلاح درماندگی ام است.
صبح است و یک راست از سرکار آمده ام معراج شهدا. همه هستند. سیداحمد حسینی را می کشم یک گوشه و می گویم:
- پدرآمرزیده بگم جدّت چی کارت کنه؟ مگه خودت نگفتی بعدا؟
می خندد و می گوید:
- من که به کسی قول ندادم!
رنگین هم می اندازد گردن حاج بیرقی و می گوید:
- هر چی که حاجی بگه.
آقای آشنا هم که دیگر هیچ؛ تا حاجی بیرقی نگوید اصلا نمی خندد! بدجوری حالم گرفته می شود. دست از پا درازتر می خواهم برگردم. دو سه روز دیگر تاسوعا و عاشوراست.
می گویند یکی از آنها را می خواهند روز عاشورا تشییع و دفن کنند. اگر او را نبینم، خیلی بد می شود. حتما باید او را ببینم.
*
آفتاب بهاری در فکه با گرمای تابستانی می تابید. عرقِ صورت ها با چفیه پاک می شد. کنار سیداحمد میرطاهری ایستاده بودم. علی آقا محمودوند - همان گونه که بچه ها صدایش می زنند - پشت بیل مکانیکی نشسته بود و کار می کرد. بر روی بازوی بیل، این شعر با خطی زیبا نوشته شده بود:
گُلی گم کرده ام می جویم او را            به هر گُل می رسم می بویم او را
اگر جویم گلم را در بیابان                      به آب دیدگان می شویم او را
هربار پاکت بیل میان گُل های کوچک سفید و زرد در سینه سخت زمین فرومی رفت، این شعر را با خود زمزمه می کردم.
چشم هایم گرد شده بود به زیر پاکت بیل. در همان حال با آقاسید حرف می زدم. از خاطراتش می گفت ... ناگهان سیاهی پوتینی مرا واداشت تا فریاد بزنم:
- علی آقا نگه دار ... علی آقا نگه دار ...
به محض این که بیل از حرکت بازایستاد، پریدم وسط چاله. خودش بود، شهید. ذکر صلوات فراگیر شد. آن قدر که نگهبان پاسگاه30 در برجک نگهبانی، سرک کشید تا ببیند چه پیدا کرده ایم.
آرام و با احتیاط فراوان، پنداری ارزش مندترین چیز را یافته اند، خاک ها را با ملایمت تمام کنار زدند. آرام و بدون این که ضربه ای به استخوان ها و اسکلت بدن شهید وارد شود. چه قدر احساس دل سوزی! انگار بدن انسان زنده ای را از زیرخاک بیرون می آورند. به شایعات و چرت و پرت هایی که در شهر و حتی بین بچه های خودی رواج داشت، نمی آمد. باید دید تا فهمید.
جمجمه شهید که پیدا شد، همه صلوات فرستادند. آخرش چشمم به جمال آن شهیدی که هرلحظه منتظر آمدنش بودم، روشن شد.
*
گلعلی بابایی هم آمد به معراج. دست آخر او را پُرمی کنم تا به حاجی بیرقی بند کند. حاجی می گوید:
- روز تاسوعا بیایید برای دیدن و عکس گرفتن.
ساعت شش یا هفت است دیگر آفتاب می خواهد وداع کند. خیلی حالم گرفته می شود. سه چهار روز است می آیم و می روم، ولی سعی می کنم از پا نیفتم. اگر قرار باشد در تهران این گونه زود ناکام و ناامید شوم، پس بچه هایی که یک هفته یا ده روز تمام زمین و زمان فکه را می کاوند بلکه یک شهید پیدا کنند، باید چه کنند؟

دیگر واقعا ناامید شده ام. آخرش حاج بیرقی راضی می شود و به آشنا می گوید:
اینارو ببر سالن و فقط آن دوتا شهید رو نشون شون بده. بذار اینم عکس بگیره.
کلی خوشحال می شوم. باورش برایم مشکل است. داخل سالن می شویم. سر از پا نمی شناسم. آشنا جلوتر می رود و درِ سردخانه را باز می کند. وقتی علت در سردخانه گذاشتن آنها را می پرسم، جواب می گیرم:
- از بس بچه ها می آیند اینها را نگاه کنند، در سردخانه پنهان شان کرده ایم.
دوتابوت کوچک شاید هرکدام به طول یک متر، از سردخانه خارج می شوند. در ندارند، فقط روی شان پرچم انداخته اند. با ذکر صلوات جلو می روم. گلعلی بابایی هم فقط ذکر می گوید. پرچم را آرام و با احترام خاص کنار می زنم. الله اکبر!


چهره ای به روشنی خورشید مقابل دیدگانم ظاهر می شود. چه قدر زیباست. هرچه بخواهم بگویم، خود تصویر می گوید. یک لحظه احساس می کنم تابلوی نقاشی ای جلویم پرده برداری  می شود! گیج و مبهوت می شوم. مقابلش زانو می زنم. جلوتر می روم. گلعلی بابایی می گوید:
- مگه نمی خوای عکس بگیری؟
یادم می اندازد! سریع دوربین را آماده می کنم. از پشت ویزور دوربین هم می شود حال کرد!
هر چه صورت را در چشم دوربین قرار می دهم، راضی نمی شوم و شاید او هم راضی نیست. هر دفعه دکمه شاتر را می زنم، قدمی جلوتر می روم. و بازعکس دیگر.
*
محل کشف بدن را کاملا وارسی نمودیم. خاک های منطقه را با سَرَند جست وجو کردیم؛  ولی از پلاک شهید هیچ خبری نشد. سرانجام وقتی ناامید از یافتن پلاک خواستیم به مقر برگردیم، سید میرطاهری درحالی که شهید را داخل کیسه ای پارچه ای سفید بردوش می کشید، رو به محل کشف، ادای برنامه های روایت فتح را درآورد و آوینی وار گفت:
- ای شهید، تو خود نخواستی پلاکت را به ما نشان دهی و خودت را به ما بشناسانی، اما چه  باک. هر چه خودت می خواهی ..!
*
حاجی بیرقی می گوید:
- این دو شهید پلاک ندارند و فعلا مجهول الهویه هستند؛ مگر این که خانواده های شان از روی چهره آنان را بشناسند. ولی آن یکی "عبدالله علایی کاشانی"، پلاک دارد. آن هم پلاکی که پوسیده و نصفه نیمه است و خیلی سخت توانستیم او را شناسایی کنیم.


گلعلی پرچم روی آن یکی را نیز کنار می زند. این چهره اش کامل تر است. نیمه بالایی بدن و یک دستش هم وجود دارد. حال اینها چه گونه مانده اند؟ الله اعلم.
ولی آن چهره چیز دیگری است. آرام صورت را برمی دارم. همه بدن اسکلت و استخوان شده اند و قسمت پشت سر، به طور کامل بر اثر ترکش خمپاره از بین رفته است. فقط جلوی صورت مانده است با چشمان، لبان و سیمای زیبا.
عکس پشت عکس. سیر نمی شوم. رویش را می بوسم. محاسن نرم و مژه ها برجای خود قراردارند. دستی برپیشانی و ابروهایش می کشم. سرگرم او هستم. سربازها می روند .فقط من می مانم و گلعلی بابایی. کلی صفا می کنیم. سعی می کنم از هر زاویه ای عکس بگیریم.
نیم ساعتی که می گذرد، آشنا می آید و می گوید:
- کارتون تموم نشد؟ بازم می خوای عکس بگیری؟
و من که نگاهم پشت دوربین است، فقط تبسمی تحویلش می دهم. بار دیگر پرچم را کنار می زنم و نگاهی و بوسه ای دیگر. هردو را می گذارند داخل سردخانه. می خواهیم برویم که حاجی بیرقی وارد سالن می شود. رو می کند به آشنا و می گوید:
- پیکر شهید علایی رو هم بیارید باز کنید.
جا می خورم. تابوت را که روی سه تابوت دیگر است، می آورند وسط سالن. پرچم را از روی آن می کشند. همه می نشینند. انگشت ها را می گذارند روی تابوت و ... فاتحه.

درِ تابوت باز می شود. بدنی به درازای کامل یک انسان، داخل آن قرار دارد. کفن را بیرون می آورند و روی زمین می گذارند. باز که می کنند، مات می مانم. بدنی کامل مقابلم دراز کشیده است. نیمه سالم. می گویند هر سه تای اینها را در منطقه طلائیه، همان جایی که زمستان سال 62 آتش و خون بود، یافته اند. حاجی می گوید:
- هنگامی که بچه ها پیکر شهید عبدالله علایی کاشانی رو پیدا می کنند، هنگام درآوردن از خاک، بیل به گردن او اصابت می کند و پنج - شش قطره خون از محل زخم بیرون می زند. قبل از این که درمورد چگونگی پیکر شهید به خانواده اش چیزی بگیم، چندتایی از بچه های سپاه رفتند خونه شون و از مادرش درباره حال و هوای معنوی عبدالله سوال کردند. او گفته بود هیچ وقت غسل جمعه اش ترک نمی شد، خیلی مقیّد بود به خواندن زیارت عاشورا و مدام به زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) می رفت.

نمی دانم چه بگویم. سریع زانو بر زمین می گذارم و برگردنش که خاک روی آن را فراگرفته، بوسه می زنم. چند عکس که می اندازم، فیلم تمام می شود. بدن را داخل پارچه ای سفید می گذارند و با یک صلوات به محل قبلی منتقل می کنند.


خیلی عجولانه از حاجی بیرقیف آشنا، سیداحمد حسینی، رنگین و همه بچه های معراج شهدا تشکر می کنم. با گلعلی خداحافظی می کنم و سریع می روم به عکاسی در میدان فردوسی تا هرچه زودتر عکس هارا ظاهر کنم. خیلی اضطراب دارم که نکند عکس ها خراب شده باشند. نکند نور کافی نبوده باشد، نکند ...
و چندتایی از آن عکس ها می شوند این که می بینید.
 
 


مديرسايت بازدید : 253 جمعه 01 دی 1391 نظرات (0)

هر روز با یک شهید

با سلام خدمت دوستان و همراهان همیشگی سایت...

به لطف خدا قصد داریم هر روز یک ستاره درخشان از ستاره های خاکی کوی انصارالامام رو معرفی کنیم تا شاید با زنده کردن نامشان دل نا آرام  از دینی که برگردنمان دارند را آرام کنیم ، پس بسم الله...

شهید : محمد ابراهیم فرخی
نام پدر : سلمان
تاریخ تولد :
تاریخ شهادت : 1361/04/25
محل شهادت :روز 21ماه رمضان روز قدس استادیوم قدس همدان
خدایا آنگونه کن که تار پود وجودم در وجودت محو شود

مديرسايت بازدید : 287 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

 

يک مادر مي تواند 10 فرزند را نگهدارد و مادري کند و محبت اما 10 فرزند نميتوانند يک مادر را نگهداري کنند و آن همه ايثار را فراموش ميکنند ......

مديرسايت بازدید : 339 شنبه 04 آذر 1391 نظرات (0)

 

ارزش ریختن اشک برای أبا عبدالله الحسین (ع) از زبان آیت الله وحید خراسانی

بخشی از صحبت حضرت آیت الله شیخ «حسین وحید خراسانی» از مراجع عظام تقلید پیرامون عزای اباعبدالله علیه السلام و اشک ریختن به دین شرح است: علامه مجلسی، آن فحل الفحول، این قضیه را نقل می کند [بحار جلد 44 ص 294]، می گوید از بعضی از بزرگان: ما مجاور مشهد امام هشتم بودیم.

روز عاشورا جمعی از ما جمع شدند. یک نفر شروع کرد به مقتل خواندن.  رسید به این روایت از امام باقر علیه السلام که اگر چشمی بر سید الشهداء به قدر بال مگسی تر بشود، تمام گناهانش آمرزیده می شود حتی اگر به اندازه کف دریا باشد

یکی از حضار که ادعای علم می کرد این حدیث را
انکار کرد، گفت: این روایت با عقل جمع نمی شود. اهل مجلس که از علما بودند، با او مذاکره کردند، قانع نشد. بعد مجلس به هم خورد.

بعد که مجلس به هم خورد، همان شخص منکر  شب رفت در خانه اش، خوابش برد،  دید محشر به پاست، همان غوغایی که در آیات و در روایات است. عطش عطشی شدید است. در نهایت عطش گرفتار شد، بعد نگاه کرد دید حوضی است که نه اولش پیداست و نه آخرش.

متوجه شد که این حوض، حوض کوثر است. از عطش پناه برد به حوض، دید سه نفر ایستاده اند: هر سه سیاه پوش، دو تا مرد، یک زن. پرسید اینها کیانند؟ به او گفتند: آن یکی پیغمبر خاتم است، آن سیاه پوش دوم امیرالمؤمنین است، آن زن سیاه پوش فاطمه زهراست. پرسید: چرا سیاه پوش اند؟

 گفتند: مگر خبر نداری عاشورای حسین است. آمد خودش را رساند، درخواست کرد از بی بی عالم که یک جرعه از این آب به من بده. حضرت زهرا به او نگاهی کرد، فرمود: تو همانی که منکر اجر گریه کنندگان بر مصیبت مهجه قلب منی؟ مجلسی فرمود: این مرد از خواب سراسیمه بیدار شد، دوان دوان آمد، آن جمع را پیدا کرد، گفت استغفار کنید که  خدا مرا بیامرزد.

مديرسايت بازدید : 362 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

هر ساله در ظهر عاشورا مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیه السلام در مقتل شهدای فکه برقرار است


این تصویر مربوط به عاشورای سال گذشته است که حاج حسین یکتا مشغول بیان خاطره و سخنرانی برای کاروان

مديرسايت بازدید : 217 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

ای بانوی بهشت بیا حـال ما بـبـیـن
مـا را بـه صـد هـزار بـلا مبتـلا بـبـیـن
بـنـگر به حـال زار جـوانان هاشـمی
مردانشان شهید و زنان در عزا ببین

مديرسايت بازدید : 600 چهارشنبه 24 آبان 1391 نظرات (0)

مادر گرانقدر شهید ابن یامین رمضان نژاد فریدونکناری تعریف می کند: «همیشه آرزویم این بود که پسرم را داماد ببینم. وقتی جنازه ی ابن یامین را آوردند، گفتم سفره ی عقد بچینند. آن روز احساس کردم که حوریان بهشتی در اتاق عقد حضور دارند و برای پسرم که با یکی از آنها وصلت کرده از خوشحالی دف می زنند. زمانی که داشتم به دست و پای ابن یامین حنا می بستم انگار کسی به من گفت: حوریان، حنا را از دست و پای داماد می ربایند.»

mj72 بازدید : 226 سه شنبه 23 آبان 1391 نظرات (0)

اعمال ماه محرم

41376929493287781258 عکس ها و والپیپرهای محرم

چرا محرم ؟!

پیش از اسلام عرب، جنگ در این ماه را حرام می‌دانست و ترک مخاصمه می‌کرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد.(۱) و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.(۲) در توضیح این که چرا ماه‌های دیگر که جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمی‌شود می‌توان گفت: چون ترک جنگ از این ماه شروع می‌شد به آن محرم گفتند.

این ماه در مکتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا و حماسه‌ جاودان کربلاست.

این ماه، یادآور دلاورمردی‌های یاران با وفای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، فداکاری‌های زینب کبری(سلام الله علیها)، حضرت سجاد(علیه السلام)، و همه‌ اسرای کاروان امام حسین(علیه السلام)، است. این ماه، یادآور خطبه‌ها و شعارهای آگاهی‌بخش سالار شهیدان، نطق آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) و خطابه‌ غرّای زین العابدین(علیه السلام)، است.

این ماه، یادآور استقامت حبیب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آری این ماه، ماه پیروزی حق بر باطل است.


محرم از منظر ائمه(علیهم السلام)

شیعیان از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است:

«وقتی محرم فرا می‌رسید، پدرم خندان دیده نمی‌شد، حزن و اندوه تا پایان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود.»(۳)

همچنین حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره‌ عاشورا می‌فرماید:

«کسی که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه‌اش باشد، خداوند قیامت را روز شادمانی و سرور او قرار خواهد داد.»(۴)

 

اعمال شب اول ماه محرم

۱ـ نماز: این شب چند نماز دارد که یکی از آنها به شرح ذیل است:

دو رکعت، که در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره‌ توحید خوانده شود.

در فضیلت این نماز چنین آمده است:

«خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و کسی که این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر کار نیک مداومت داشته است.»(۵)

۲ـ احیای این شب.(۶)

۳ـ نیایش و دعا.(۷)

 

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می‌کند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸)

دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می‌خواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.

 

روز دوم محرم

در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ ه‍ .ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(۱۰)

 

روز سوم محرم

از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:

«هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱)

در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.

 

روز چهارم محرم

بی‌نتیجه بودن مذاکره حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)، با عمر بن سعد برای وادار کردن لشکر وی به ترک جنگ و دعوت او و لشکرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

 

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

 

روز نهم محرم

تاسوعای حسینی، روز محاصره‌ امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(۱۲)

 

اعمال شب عاشورا

۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:

چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره‌ حمد، ۵۰ بار سوره‌ توحید خوانده می‌شود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(۱۳)

۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(۱۴)

۳ـ دعا و نیایش. (۱۵)

 

روز عاشورا

۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:

هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواسته‌هایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (۱۶)

۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(۱۷)

۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (۱۸)

۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(۱۹)

۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(۲۰)

۶ـ خواندن زیارت عاشورا. (۲۱)

۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(۲۲)

 

روز دوازدهم محرم

ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه‍ .ق.

 

روز بیست و یکم محرم

۱ـ روزه‌ این روز مطلوب است. (۲۳)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫

۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی.

۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫

۴- همان، حدیث ۷٫

۵- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۳۳؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۹۴، حدیث ۱؛ مفاتیح الجنان، ص ۲۸۶٫

۶- مصباح المتهجد، ص ۷۸۳٫

۷- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۴٫

۸- عروة الوثقی، ج ۲، ص ۲۴۳؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۴۷، حدیث ۳٫

۹- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۳۴٫

۱۰- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۶٫

۱۱- عروة الوثقی، ج ۲، ص ۲۴۲؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۴۸٫

۱۲- وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۳۹، حدیث ۱٫

۱۳- همان، ص ۲۹۵، حدیث ۴ و ۵٫

۱۴- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۴۰٫

۱۵- همان، ص ۳۳۸٫

۱۶- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۴۳، حدیث ۵٫

۱۷- کامل الزیارات، ص ۱۷۴، حدیث ۵ و ۶٫

۱۸- وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۳۸، حدیث ۷٫

۱۹- کامل الزیارات، ص ۱۷۴، حدیث ۵٫

۲۰- وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۳۹، حدیث ۸٫

۲۱- کامل الزیارات، ص ۱۷۴٫

۲۲- مفاتیح الجنان، ص ۲۹۸٫

۲۳- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۴۵، حدیث۱٫

منبع: تبیان

mj72 بازدید : 228 سه شنبه 23 آبان 1391 نظرات (0)

هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله . حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا32928158286644500682 عکس ها و والپیپرهای محرم

mj72 بازدید : 96 دوشنبه 22 آبان 1391 نظرات (0)

دنیای زیبای حیوانات گاهی اوقات بسیار عجیب نیز می شود و برخی موارد عجیب و حیوانات خارق العاده در میان آن ها دیده می شود.

به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران، با دیگر مادر طبیعت یک شگفتی جدید از خود نشان داده است و در هند بزی تنها با یک چشم به دنیا آمده است.

این بز در یکی از روستاهای هند به دنیا آمده است و صاحب آن که فردی به نام " Kandasamy" است می گوید در طول بیش از 10 سال که بز پرورش می دهم این اولین باری است که با چنین چیزی روبرو می شوم.

نکته جالب در مورد این بز این است که او به همراه برادر دوقلواش به دنیا آمده است که البته این مشکل تنها برای این بز پیش آمده و برادرش در سلامت کامل به سر می برد.

بنا به گفته دامپزشکانی که تابه حال این بز را معاینه کرده اند این مورد به علت مشکلات ژنتیکی پیش آمده است که البته این مورد در میان بزها بسیار نادر است.

mj72 بازدید : 165 دوشنبه 22 آبان 1391 نظرات (0)

در دنیای پزشکی اتفاقات خاص به دفعات رخ می دهد و این در حالی است که برخی از آن ها واقعا باعث شگفتی حتی خود پزشکان می شوند.

به گزارش گروه خواندنی های باشکاه خبرنگاران، تا به حال عمل های جراحی خاصی در زمینه جابه جایی صورت انجام گرفته است. این عمل های جراحی با سختی های بسیار زیادی انجام می شود از همین رو باعث می شود تا بسیاری از پزشکان نیز بعد از انجام ان شگفت زده شوند.

ریچارد نوریس

s

ریچارد نوریس انگلیسی از جمله افرادی است که یکی از عمل های جراحی مهم صورت را انجام داده است. او در سال 1997 در یک حادثه تیری به صورتش برخورد کرد ولی جانش را از دست نداد. او بعد از 36 ساعت عمل جراحی در دانشگاه مریلند یک صورت جدید دریافت کرد. این چهره جدید او باعث شد تا 15 سال پشت یک ماسک زندگی کند و یا فقط شب ها در خیابان رفت وامد می کرد. پس از 15 سال بار دیگر تحت عمل قرار گرفت و این بار از بالای سر تا زیر گردن او با یک صورت جدید جایگزین شد. او حتی در این عمل حس بویایی خودش را بار دیگر به دست آورد.

دالاس وینس

دالاس به عنوان اولین آمریکایی شناخته می شود که به طور کامل یک صورت جدید را دریافت کرده است. او در سال 2008 در حال کار با برق فشار قوی بود که به طور اتفاقی پیشانی اش به این برق بسیار ولتاژ بالا برخورد کرد. پزشکان بعد از دو روز تلاش توانستند او را زنده نگاه دارند ولی این باعث شد تا او کاملا صورت خود را از دست بدهد. در صورت او هیچ ابرو، چشم و یا لبی وجود نداشت.

c

او از گردن به پایین فلج شد ولی باز هم با تلاش پزشکان توانست بعد از یک سال دوباره راه برود ولی نمی توانست غذاهای جامد بخورد و یا اینکه بویی حس نمی کرد. در سال 2011 اما تیمی از 30 پزشک توانستند بعد از 15 ساعت عمل جراحی یک صورت جدید را به او پیوند بزنند. او بعد از آن توانست دوباره صحبت کند و یا بویی را احساس کند.

کانی کلاپ

این خانم 46 ساله اهل اوهایو آمریکا در سال 2004 دچار مشکلی با همسرش شد و او نیز با اسلحه "شاتگان" یک تیر به صورت او شلیک کرد. این حادثه باعث مرگ کانی نشد اما او بینی، یک چشم و بخشی از لبش را از دست داد. این اتفاق باعث شد تا او دچار یک زندگی بسیار سخت شود و بعد از 30 عمل جراحی تنها بخشی از بینایی خود را بدست آورد. پس از ان بار دیگر تحت یک عمل جراحی قرار گرفت که در ان به طور کامل یک صورت جدید دریافت کرد. این صورت جدید باعث شد تا چهره او تا حدی بهتر شود و او از حالت ترسناک گذشته اش خارج شد. همچنین توانایی خودن غذاهای جامد و حس بویایی اش را نیز بار دیگر به دست آورد. این عمل چهارمین عمل جایگزینی صورت در دنیا بود.

 

 

 

 

mj72 بازدید : 290 شنبه 13 آبان 1391 نظرات (0)

هان! اي مردمان! علي را برتر بدانيد، که او برترين انسان از زن و مرد بعد از من است... هرکه با او بستيزد و بر ولايتش گردن ننهد نفرين و خشم من بر او باد. (فرازهایی از خطبه‌ي غديریه)من کنت مولاه فهذا علی مولاه

مديرسايت بازدید : 260 شنبه 13 آبان 1391 نظرات (0)

در تفسیر ثعلبی از ابوذر روایت شده: روزی نماز ظهر را با پیامبر اکرم خواندم، مستمندی از مردم درخواست کمک کرد، کسی او را پاسخ نداد.
فقیر گفت: خداوندا شاهد باش من در مسجد پیغمبر از مردم چیزی خواستم ، کسی توجه نکرد.
علی (علیه السلام) در حال رکوع بود، با انگشتی که انگشتری در آن بود اشاره کرد، فقیر جلو آمد و انگشتر را گرفت.

چیزی نگذشت آیه قرآن نازل شد:
همانا ولی شما خداوند است و فرستاده او و کسانی که ایمان آورده و نماز را به پا داشته و زکوه خود را در حال رکوع می پردازند. (سوره مائده – آیه55)


این واقعه را بسیاری از پیشوایان تفسیر و حدیث تایید کرده اند مانند:
1 - طبری در تفسیرش ج 2 ص 165
2- واحدی در اسباب النزول ص 147
3- فخر رازی در تفسیر کبیر جلد سوم ص 431
4- آلوسی در " روح المعانی جلد دوم ص.329
تا 66 منبع را کتاب الغدیر ذکر کرده که این داستان و آیه مربوطه را در تاریخ اسلام تأیید کرده اند

کتاب الغدیر – باب آیات در شأن امام علی(ع) – نوشته علامه امینی

مديرسايت بازدید : 219 جمعه 12 آبان 1391 نظرات (0)

عید غدیر بر تمامی مسلمانان مبارک باد

یه شعر بسیار زیبا تقدیم به همه دوستان... دوستانی که اهل شعر و ادبیات هستن پیشنهاد میکنم شعر کامل رو در ادامه مطلب بخونید

لم داده ام به تکیه گه لن ترانی ات
من سخت راحتم که ندارم نشانی ات

اول تو از پیاله ی هستی چشیده ای
ما نیز میخوریم زجام دهانی ات

عکس مرا بگیر و ببر تا درخت سیب
ای روح آب ، من به فدای روانی ات

بقیه در ادامه مطلب

mj72 بازدید : 172 جمعه 05 آبان 1391 نظرات (0)

به مناسبت عید سعید قربان مجموعه ای از پیامک های ویژه این روز را برای شما آورده ایم.                           ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد

عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد

حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول

رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد

 

عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش

بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است

 

مديرسايت بازدید : 213 شنبه 29 مهر 1391 نظرات (0)
اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتدبگویید اشبتاه کجاست؟؟؟no
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟

اشتباه این هست که کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟؟
…حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…
حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟laugh ههههههههههههههههه
الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟
بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!….هههههههههه
حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!laugh خخخخ خخخخ
خوب سرکار رفنیتا angry
بازم اشتباه خوندی که رفتنو
mj72 بازدید : 244 شنبه 29 مهر 1391 نظرات (0)

گروه تروریستی به نام حرکت انصار ایران مسئولیت حادثه تروریستی چابهار را بر عهده گرفت.

به گزارش جهان به نقل از زاهدان پرس، این گروه تروریستی طی اطلاعیه ای با انتشار تصویر فردی به نام حمزه سراوانی وی را عامل انفجار انتحاری دیروز معرفی کرده است.

ahad بازدید : 295 یکشنبه 09 مهر 1391 نظرات (0)
سینه ام خسـته ی آه اسـت الهی العفو حـاصـلم بـار گــــــنـاه اســت الهی العفو پشــتـم از بار گنه خم شده و باز مرا بـه عـطای تو نـگاه است الهی العفو کـارم از اول ره بـوده گــنـه روی گـنـه وای مــن آخـر راه اسـت الهی العفو آنچه آورده ام امـشـب بـه در خانه تو گــریه و نـاله و آه اسـت الهی العفو یأس بر دل ندهـد راه و نگــردد نومـید آنکه را چـون تو اله است الهی العفو وای از آن روز که هــر عضـو تنم بر گنهی در حـضـور تـو گــــــواه اسـت الهی العفو
مديرسايت بازدید : 305 جمعه 07 مهر 1391 نظرات (0)
 
خبرگزاری فارس: قادر به پرتاب‌ موشک‌های بیشمار و همزمان از نقاط مختلف به پایگاه‌های دشمن هستیم
 
سردار سلامی:
 
قادر به پرتاب‌ موشک‌های بیشمار و همزمان از نقاط مختلف به پایگاه‌های دشمن هستیم

جانشین فرمانده کل سپاه گفت: قدرت موشکی ما قادر به پرتاب‌های متعدد و بیشمار همزمان از نقاط مختلف به یک نقطه یا چند نقطه است که نشان دهنده توان انجام عملیات‌های همگرا و موازی است.

گزارش کامل را در  اینجا   مشاهده کنید

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
اينجا انصارالامام است! ديروز ما انصار امام بوديم و امروز جان نثاران و فدائيان سيدعلي... آقا! اينجا كوفه نيست ... اينجا انصارالامام است... ما را بپذير ما فدائيان شما هستيم... شهرك انصارالامام همدان در پنج كيلومتري شهر همدان و همچنين 65 كيلومتري غار عليصدر قرار دارد شغل اكثر مردم اين منطقه كشاورزي است. البته در سالهاي اخير رويكرد جوانان به تحصيل در دانشگاه و حوزه هاي علميه بيشتر از قبل بوده و در حال حاضر دانشجويان و طلاب بسياري دارد. آستان مقدس حضرت امام زاده قاسم بن زيد بن حسن المجتبي (عليه السلام) بقعه اي متبركه در مركز انصارالامام است كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي (عليه السلام) مي باشند. انصارالامام همانطور كه از نامش پيداست مردماني انقلابي و ولايي دارد كه در جريان 8 سال دفاع مقدس حدود 30 شهيد تقديم انقلاب و ميهن عزيزمان كرده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • چهارشنبه 20 دی 1391
  • سه شنبه 12 دی 1391
  • جمعه 01 دی 1391
  • جمعه 24 آذر 1391
  • شنبه 04 آذر 1391
  • سه شنبه 30 آبان 1391
  • چهارشنبه 24 آبان 1391
  • سه شنبه 23 آبان 1391
  • دوشنبه 22 آبان 1391
  • شنبه 20 آبان 1391
  • جمعه 19 آبان 1391
  • دوشنبه 15 آبان 1391
  • شنبه 13 آبان 1391
  • جمعه 12 آبان 1391
  • سه شنبه 09 آبان 1391
  • يکشنبه 07 آبان 1391
  • جمعه 5 آبان 1391
  • پنجشنبه 04 آبان 1391
  • شنبه 29 مهر 1391
  • يکشنبه 9 مهر 1391
  • جمعه 07 مهر 1391
  • چهارشنبه 29 شهريور 1391
  • دوشنبه 27 شهريور 1391
  • جمعه 24 شهريور 1391
  • چهارشنبه 22 شهريور 1391
  • يکشنبه 19 شهريور 1391
  • پنجشنبه 16 شهريور 1391
  • چهارشنبه 15 شهريور 1391
  • سه شنبه 14 شهريور 1391
  • دوشنبه 13 شهريور 1391
  • يکشنبه 12 شهريور 1391
  • جمعه 10 شهريور 1391
  • دوشنبه 06 شهريور 1391
  • شنبه 04 شهريور 1391
  • چهارشنبه 01 شهريور 1391
  • شنبه 28 مرداد 1391
  • چهارشنبه 25 مرداد 1391
  • سه شنبه 24 مرداد 1391
  • يکشنبه 8 مرداد 1391
  • شنبه 24 تير 1391
  • دوشنبه 19 تير 1391
  • چهارشنبه 14 تير 1391
  • دوشنبه 05 تير 1391
  • شنبه 03 تير 1391
  • پنجشنبه 01 تير 1391
  • شنبه 27 خرداد 1391
  • يکشنبه 21 خرداد 1391
  • پنجشنبه 18 خرداد 1391
  • دوشنبه 15 خرداد 1391
  • يکشنبه 14 خرداد 1391
  • يکشنبه 7 خرداد 1391
  • جمعه 29 ارديبهشت 1391
  • جمعه 22 ارديبهشت 1391
  • جمعه 8 ارديبهشت 1391
  • دوشنبه 4 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 17 فروردين 1391
  • سه شنبه 15 فروردين 1391
  • شنبه 12 فروردين 1391
  • پنجشنبه 10 فروردين 1391
  • سه شنبه 1 فروردين 1391
  • سه شنبه 16 اسفند 1390
  • شنبه 13 اسفند 1390
  • دوشنبه 8 اسفند 1390
  • چهارشنبه 19 بهمن 1390
  • سه شنبه 18 بهمن 1390
  • يکشنبه 16 بهمن 1390
  • پنجشنبه 13 بهمن 1390
  • چهارشنبه 12 بهمن 1390
  • سه شنبه 11 بهمن 1390
  • دوشنبه 10 بهمن 1390
  • سه شنبه 4 بهمن 1390
  • جمعه 30 دی 1390
  • پنجشنبه 29 دی 1390
  • چهارشنبه 28 دی 1390
  • دوشنبه 26 دی 1390
  • شنبه 24 دی 1390
  • جمعه 16 دی 1390
  • پنجشنبه 15 دی 1390
  • شنبه 10 دی 1390
  • چهارشنبه 7 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • يکشنبه 4 دی 1390
  • پنجشنبه 1 دی 1390
  • نظرسنجی
    به كدام موضوع سايت بيشتر علاقه داريد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 103
  • کل نظرات : 37
  • افراد آنلاین : 40
  • تعداد اعضا : 111
  • آی پی امروز : 99
  • آی پی دیروز : 57
  • بازدید امروز : 131
  • باردید دیروز : 60
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 191
  • بازدید ماه : 191
  • بازدید سال : 15,075
  • بازدید کلی : 258,462